به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما، مردم ساکن شمال ایران ترجیح میدهند به کشت دوم برنج با وجود هشدارهای مسئولان درباره کمبود آب در مازندران روی آورند، همچنان که پیشتر هم هشدارهای مدیران و فعالان محیط زیست درباره شکار بیرویه پرندگان مهاجر را جدی نمیگرفتند. «محمود قاسمپوری» استاد دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با «پیام ما» با تشریح وضعیت در زیستگاههای پرندگان مهاجر تاکید کرد در آیندهای نزدیک این مناطق عاری از پرنده خواهد بود.
شکار پرندگان مهاجر در فریدونکنار و سرخرود بیش از یک دهه موضوع مناقشه و گفتوگو بوده است. در سال جاری و چندی دیگر که مهاجرت شروع میشود، آیا شکار عامل اصلی از دست رفتن بخشی از جمعیت پرندگان خواهد بود؟
اغلب پرندگانی که در این منطقه صید میشوند در راسته مرغابیسانان جای میگیرند و شامل چند گونه اردک وحشی و غاز پا خاکستری میشوند. مکانهای اصلی صید یا در دل مناطقی به نام دامگاه و یا بیرون از آن هستند. صید اردکها در شبکه پوشیده شدهای از آیشهای آبگیری شده برنجزارهای تراشیده بنام دامگاه است. آیشهای خشک کشاورزی نیز محل دام هوایی برای صید غازها در خارج از شبکه دامگاهها است. البته غیر از مرغابیها، چنگرها نیز در تالابهای عمیقتر (لپو) صید میشوند.
در دانش مدیریت حیاتوحش بهرهبرداری مستمر و پایدار از جانوران یک امر تعریف شده است که به MSY مرسوم است و برداشت به آن مقدار خسارتی را متوجه جمعیت نمیکند. اما محاسبات MSY نیاز به یک سری مطالعات و جمعآوری اطلاعات اولیه دارد تا به عدد واقعی برداشت مجاز نزدیک شویم.
این کار تاکنون صورت نگرفته لذا ما تنها از آمار سرشماری نیمه زمستانه که از اواسط ماه دی در سراسر کشور شروع میشود تنها میتوانیم نوسانات کلی جمعیت را برآورد کنیم. طبق یافتههای اولیه اداره کل محیط زیست مازندران در طول یک دهه گذشته عدد سرشماری نیمه زمستانه پرندگان به نصف رسیده است. این زنگ خطری است که به ما میگوید ممکن است این تالابها در آیندهای نزدیک به مناطقی عاری از پرنده تبدیل شوند.
شما به سرشماری انجام شده از سوی اداره کل مازندران اشاره میکنید. چقدر این سرشماری قابل استناد است و آیا این کار هر ساله انجام شده است؟
خطای سرشماری درست مانند خطای برآورد همواره وجود دارد، حتی برآوردهایی بوده که با یک دامنه بیان میشوند. مثلا جمعیت یک گونه از حیاتوحش در یک پارک ملی هزار و ۲۰۰ راس به علاوه منهای ۲۵۰، این یعنی از ۹۵۰ تا هزار و ۴۵۰. حالا ممکن است سوال شود این تخمینهای منعطف و نه چندان دقیق چه کاربردی دارند؟ برای مفید بودن این نوع تخمینها دلایل زیادی وجود دارد که مهمترین آن ارزش مقایسه بین سالهای مختلف و مشاهده روند تغییرات است. اولین شرط نیز برای درک صحیح یک روند در طول سالیان مختلف یکسان بودن شرایط مطالعه، روش کار، امکانات مشابه، زمان صرف شده و تجربه عملیاتی یکسان برای همه سالها است.
در سرشماری نیز ما با روش total count مواجه هستیم یعنی شمارش همگانی پرندگان. دوربین و تلسکوپهای زمینی در چند نقطه مستقر شده و افرادی که شناخت خوبی از پرندگان دارند اقدام به شمارش میکنند. شاید ما نتوانیم مانند اسکاتلند جمعیت موجود کلونی پرندهای مانند گانت را روی یک صخره دریایی هزار و ۸۴۳ قطعه شمارش کنیم اما گفتن ۲ هزار به صورت گرد شده هم برای تیمهای کم تعداد ما مناسب است به شرطی که همین دقت بهصورت نسبی در تمام سالهای قبل تا بعد پیاده شود. در فریدونکنار شمارش سالانه حدود ۱۵۰ هزار پرنده به روش total count اکنون به کمتر از نصف رسیده. یعنی حداقل ۵۰ درصد کاهش جمعیت رخ داده است.
در این بازه زمانی یک دههای آیا عوامل تهدید و کشتار پرندگان ثابت بوده است؟
به نظر من ثابت نبوده. برداشتها آزمندانهتر شده و افزایش فشار صید غیرقابل انکار است. مثلا در بسیاری از دامگاهها صید غاز و مرغابی به روش قفس (کِرِس) وجود نداشت یا هر صیاد در دامگاه خود تنها یک عدد از این نوع دام را تعبیه کرده بود. اما اکنون اغلب صیادان هر کدام ۲ الی ۳ کرس دارند. تصاویر هوایی نیز این موضوع را نشان داده است. علاوه بر آن با مرور تصاویر زماندار ماهوارهای مثلا تایملپس گوگل ارث به خوبی متوجه تخریب یکی از قدیمیترین دامگاهها یعنی سرخرود شرقی میشوید. توسعه شهر به طرف زیستگاه پرندگان نیز بیتاثیر نبوده است.
افزایش قیمت برنج آیا تاثیری در وضعیت زیستگاههای پرندگان مهاجر در این منطقه داشته است؟
کشت دوم در یکی از زیستگاههای خوب منطقه به نام دامگاه ازباران، باعث عقب افتادن قرق و تاخیر در برقراری امنیت آن به مدت ۲ ماه بیشتر از حد معمول شده است. تصاویری از قطع درختان گوشهای از دامگاه مذکور نیز در شبکهها پخش شده که نشان میدهد این کار با هدف تبدیل به زمین کشاورزی انجام شده است. در نظر داشته باشید سابق بر این یک تعادل عرفی از نوع قومی و خویشاوندی بین دامگاهدار و برنجکاران وجود داشت که کشاورزان را به دلایل اخلاقی از کشت دوم منع میکرد.
اکنون شرایط اقتصادی به طرف رفع این ملاحظات سوق پیدا کرده و نیاز معیشتی جدیتر از گذشته خود را نشان داده است. هر دامگاهدار اگر بخواهد گوشهای از دامگاه خود را تخریب و به مزرعه برنج تبدیل کند تمامیت دامگاه و امنیت آن به کلی مخدوش خواهد شد. کافی است ۲۰ درصد از درختان حلقه مدور یک دامگاه قطع شود، آنگاه آن منطقه ارزش زیستی و امنیتی خود را برای پرنده از دست خواهد داد.
بنابراین امسال و سالهای بعد ما با وضعیتی به مراتب بدتر از سالهای گذشته مواجه خواهیم بود؟ در این شرایط که پرندگان با خلا زیستگاه مواجه میشوند چه گزینههایی خواهند داشت؟
حقیقت این است که ما با روند اعجابانگیزی از گذشته تا کنون اغلب زیستگاههای مناسب مرغابیهای وحشی را به شهر، روستا، زمین کشاورزی و دیگر انواع کاربری تبدیل کردهایم. در حالت طبیعی وقتی یک زیستگاه ارزشهای خود را از دست دهد پرندگان آن منطقه اعم از مقیم یا مهاجر زیستگاه جایگزینی را به جای آن انتخاب میکنند. اما وقتی دقت میکنیم میبینیم در بین بیش از ۵۰۰ تالاب بزرگ و کوچک در شمال ایران، کمتر از ۱۰ درصد آن مامن خوبی برای پرندگان است. لذا ترک زیستگاه در اولین پیامد خود به منزله نابودی و اضمحلال جمعیت پرندگان است. در بیرون از دامگاه اولین چیزی که محتمل است رویارویی با شکارچی تفنگ به دست است.
به نظر شما در این همه سالی که پرندگان به این منطقه آمدند و هر ساله در این فصل انرژی ما صرف انتقاد از محیط زیست برای عدم مقابله با دامگاهداران بود، راه دیگری داشتیم که امروز در این وضع قرار نگیریم؟
بله، همینطور است که میفرمایید. ما از دیرباز یک منطقه که جزو منابع ملی نبوده عنوان پناهگاه حیات وحش را ثبت کردیم و آن را به برچسبهایی مانند تالاب بینالمللی مزین کردیم. بارها و بارها طرحهای گردشگری با هدف معیشت جایگزین مطرح شد بی آنکه در آن جدی باشیم. به شخصه آینده خوبی برای آن متصور نیستم مگر سرمایهگذاری هدفمند برای تبدیل مکان صید و شکار به منطقه ویژه پرندهنگری به طوری که درآمد قابل قبولی برای ذینفعان محلی داشته باشد.
و به نظر شما پرندهنگری میتواند چنین درآمدی ایجاد کند؟
در سالهای اول فعالیت قطعا خیر. اما در صورت همراه کردن مجموعهای از فعالیتها مانند بومگردی، غذای خانگی،صنایع دستی، تورهای آموزشی و امثال آن گردش مالی مشابهی برقرار میشود و طیف وسیعتری از مردم محلی را برخوردار میکند. مسئله اینجاست که در عمل راه سومی وجود ندارد زیرا ادامه صید پرنده به همین منوال برابر است با نابودی جمعیت پرندگان و از بین رفتن این زیستگاه ارزشمند. این چیزی است که صیادان محلی نیز به خوبی آن را دریافتهاند.
نظر شما